حدس می‌زنم کلمه اقتصاد توجه گوش‌تان خورده باشد؛ اجازه دهید رک بگویم، در این دنیا که غرق دریای پیام‌های تبلیغاتی شده‌ایم، در این دنیایی که اینقدر زنجیر اطلاعات اطراف‌مان را احاطه کرده که نفس‌مان بند آمده، کسی برنده است که بتواند بیشتر از رقیبش توجه مردم را به خودش جلب کند؛ چطور؟ کافی است از […]
فیلم سیمنایی دفترچه مرگ را تماشا کرده‌اید؟ دفترچه‌ای که نام هر فردی در آن نوشته می‌شد، به طور عجیبی کشته می‌شد! حالا چه می‌شد اگر شما یک دفترچه زندگانی داشتید که نام هر کس را که در آن یادداشت می‌کردید، تا ابد از شما خرید می‌کرد؟ خبر بد این که نمی‌توانید چنین دفترچه‌ای از مغازه
شخصی در یک بیابان با گرمای سوزان گم شده و از تشنگی زیاد حتی آب دهانی هم برایش باقی نمانده که قورت دهد. تنها چیزی که دارد، یک نقشه است که نشان می‌دهد در 10 کیلومتری به سمت شمال، یک دریاچه و جنگلی سرسبز وجود دارد. به نقشه اعتماد دارد و مسیر را می‌داند. چقدر
«شرایط بحران شده. دست و پایم را گم کرده‌ام و استرس دارم که نکند کسب‌وکارم به دلیل اوضاع اینترنت سلاخی شود. مشتری‌هایم کم‌تر شده اند. الان چه کار کنم؟ از چه استراتژی رشد کسب و کار در بحران استفاده کنم؟ تبلیغات کنم؟ نه، بازار خراب است. محصول جدید بیاورم؟ اگر از آن استقبال نشد چه؟
ساعت‌ها در حال تولید محتوا برای فروشگاه اینترنتی و ارائه محصول‌تان هستید، آنقدر فکر کرده‌اید که دود از سرتان بلند شده و آنقدر تایپ کرده‌اید که نوک انگشتان‌تان بی‌حس شده و آنقدر به صفحه موبایل خیره شده‌اید که چشمان‌تان کاسه خون شده؛ محتوا را منتشر می‌کنید، اما دریغ از توجه مخاطبان‌تان و دربغ از جذب
شدیدا موثر و سودده است. عدد فالوور و همچنین فروش را سریعا بالا می‌برد. تعامل پیج‌تان را منفجر می‌کند. کافی است اراده کنید تا سیل مشتری به محل مورد نظرتان بیاورد. هزینه بالایی ندارد. شما را از رقبا متمایز می‌کند. قدرتمند است تا حدی که قلعه برند شما را می‌سازد. البته تلاش زیادی لازم دارد. چاشنی خلاقیت هم به میزان کافی نیاز است. آن چیست؟
